ویلیام باکلند؛ مردی که قلب یک پادشاه را خورد! (+عکس)
تاریخ انتشار: ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۲۷۳۱۴۸
عصر ایران - ویلیام باکلند (William Buckland) عنوان های مختلفی را به خود اختصاص داده است: زمین شناس، دیرینهشناس، جانورشناس، کشیش، مدرس، و مردی که همه چیز را می خورد!
ویلیام باکلند در سال 1784 در دوونشایر، انگلیس متولد شد. باکلند در سال 1801 بورسیه تحصیلی آکسفورد را دریافت کرد و نخستین فردی بود که در این موسسه معتبر در رشته زمینشناسی تحصیل کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
باکلند به دلیل سبک تدریس نامتعارف خود شهرت داشت. به عنوان نمونه، وی زمانی که با یک جمجمه کفتار به صورت دانشجویان فشار وارد می کرد، برای محک زدن دانش آنها پرسش هایی را با فریاد مطرح می کرد.
به عنوان عضوی از انجمن سازگاری حیوانات، باکلند انواع حیوانات را به بریتانیا وارد کرد. در دانشکده، وی انواع مختلفی از حیوانات زنده از جمله مار، عقاب، میمون و کفتاری به نام بیلی را نگهداری می کرد.
باکلند اشیاق عجیبی به مصرف گوشت حیوانات داشت. به گفته همکاران وی، یکی از خوراکی های مورد علاقه ویلیام باکلند نان تست موش بود. از دیگر خوراک های مورد علاقه وی می توان به گوشت گرازماهی، پلنگ، و توله سگ اشاره کرد. در انجمن وی برای سازگاری حیوانات نیز حلزون دریایی، کانگورو و کاکلفری (کوراسو) مصرف می شد.
هدف نهایی ویلیام باکلند این بود که مزه همه حیوانات روی سیاره زمین را بچشد. به گفته وی، موش کور معمولی و مگس بطری فیروزه ای از بدترین حیواناتی بودند که مزه کرده بود، اما این موارد نیز وی را تشویق می کرد تا مزه موجودات دیگری را بچشد.
ذائقه عجیب و غریب ویلیام باکلند تنها به گوشت حیوانات محدود نمی شد. به عنوان نمونه، وی طعم دیوار آهکی یک کلیسای جامع ایتالیایی را چشید تا افسانه ای محلی که می گفت دیوارها و کف آن به خون یک قدیس آغشته است را رد کند. تخصص چشایی باکلند به این نتیجه رسید که این ماده ادرار خفاش است.
ویلیام باکلند و خوردن قلب یک پادشاه!اما شاید مشهورترین داستان درباره باکلند به بازدید وی از لرد هارکورت (Lord Harcourt) در سال 1848 مربوط باشد. خانواده هارکورت یک قوطی نقره ای حاوی سنگی قهوه ای در اختیار داشت که باور بر این بود قلب مومیایی شده لوئی چهاردهم، پادشاه فرانسه باشد.
طی ضیافت شام، خانواده هارکورت قوطی نقره ای حاوی قلب پادشاه لویی چهاردهم بین مهمانان دست به دست شد تا این که در دستان ویلیام باکلند قرار گرفت. وی گفت: من چیزهای عجیب و غریب زیادی خورده ام، اما هرگز قلب یک پادشاه را نخورده ام.
سپس، وی تکه مومیایی شده را در دهانش گذاشت و در نهایت آن را قورت داد.
باکلند در سال 1856 درگذشت. اما داستان خوردن چیزهای عجیب و غریب تنها به زندگی وی محدود نشد و این اشتیاق به پسر وی نیز منتقل شده بود. فرانسیس باکلند این سنت تعریف شده توسط پدرش را ادامه داد.
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۷۳۱۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چهل و شش بازی بدون شکست: پادشاه شکست نمیخورد
به گزارش "ورزش سه"، شانزدهمین گل قهرمان در وقتهای اضافه، آنها بدون شکست باقی ماندند. این بار آنها با گل روبرت آندریچ در دقیقه ۶+۹۰ از شکست نجات یافتند.
اتفاق خاص قبل از بازی: اِما ۱۰ ساله، دختر ژابی آلونسو، در حالیکه دست فریمپونگ را گرفته و به زمین میرود، لبخند میزند. آلونسو:«خانوادهام از من حمایت زیادی میکنند. من بسیار مفتخرم که آنها با باشگاه ارتباط دارند.»
دوش آب سرد برای تیم قهرمان
۷۰ ثانیه پس از آغاز نیمه دوم، ستاره اشتوتگارت میتوانست دروازه لورکوزن را باز کند اما توپ با برخورد به دروازهبان و سپس تیرک، دفع شد. با این حال کریس فوریچ کمی عقبتر در کمین بود و با یک ضربه چکشی گل اول را به ثمر رساند.
این هشتمین گل این بازیکن ملیپوش و ستاره جدید در این فصل است که گفته میشود بایرن و بروسیا دورتموند به او علاقه دارند.
دنیس اونداف هم ۱۰ دقیقه بعد همین کار را کرد. او هم دروازه لورکوزن را باز کرد تا نتیجه بازی ۲-۰ شود.
پس از یک موقعیت عالی از گیراسی که از دست رفت، قهرمان از خواب بیدار میشود و ناگهان به یاد میآورد که با هم سوگند خوردهاند که فصل را بدون شکست به پایان برسانند.
عدلی در دقیقه ۶۱ یک پاسخ سریع به دو گل حریف داد و اکنون فقط لورکوزن بازی میکند و حریف را تحت فشار قرار میدهد.
نوبل، دروازهبان قرضی اشتوتگارت از بایرن مونیخ، در دقیقه ۶۵ دو سیو درخشان و تماشایی انجام داد که باعث شد ماتئوس در شبکه اسکای از او تمجید کند:«اولی در کلاس جهانی، دومی هم در کلاس جهانی و بسیار فوقالعاده. برای من این سیو فصل است.»
در دقیقه ۹۷ ضربه ایستگاهی ویرتز در میان شلوغی محوطه جریمه، روی پای آندریچ فرود آمد و آن را برای زدن یک گل تساوی معروف دیگر وارد دروازه حریف کرد.
ویرتز و آلونسو هنگام شادی گل دست روی سرشان گذاشتهاند و باورشان هم نمیشود.
لوکاس هرادکی، کاپیتان لورکوزن، در مورد یک معجزه دیگر در لحظه آخر به اسکای گفت:«این باورنکردنی است. دیوانگی! من هیچ کلمهای برای آن ندارم.»
وقتی از او پرسیدند که آیا این فقط خوششانس بود یا نه، پاسخ داد:«هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد. من می گویم ۵۰/۵۰ مهارت و شانس.»
آندریچ، زننده گل دوم گفت:«نکته اصلی این است که توپ در آنجاست. این اتفاق همیشه میافتد، زیرا ما همیشه به آن باور و ایمان داریم. این یک بازی بسیار جذاب و دیدنی بود.»
و آلونسو:«تا پایان، تا پایان میجنگیم. گل اول خیلی مهم بود که ما باور کنیم باز هم میتوانیم. هواداران باعث شدند ما به این نتیجه برسیم.»
سباستین هوینس، سرمربی اشتوتگارت، از وضعیت بسیار ناراضی بود. او با عصبانیت گفت:«روی گل دوم آنها توپ در محوطه به دست بازیکن لورکوزن برخورد کرد. داور حداقل باید آن را بررسی میکرد. بهنظرم گل باید رد میشد. داور باید در کنار خط دوباره صحنه را میدید. نمیشود چنین گل مهمی را بررسی نکنند.»
اخبار بد برای لورکوزن
جاناتان تاه در نیمه اول دچار مصدومیت جزئی شد و بین نیمه جایش را پیرو هینکاپیه داد. ژابی آلونسو چهارمین کارت زرد خود را دریافت کرد و از بازی بعدی لیگ مقابل فرانکفورت محروم شد.